کتابخانه‌ی عمومی سواره روستای ناچیت شهرستان بوکان محل سکونت استاد عثمان رحمان زاده پیکره‌تراش کُرد ملقب به «پدر ژپتوی ایران» با برپایی مراسمی روز جهانی صنایع دستی را گرامی داشت.


به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اصلاح از شهرستان بوکان، عصر روز پنجشنبه 25 خردادماه جاری به مناسبت 10 ژوئن (20 خرداد) روز جهانی صنایع دستی ویژه‌برنامه و نمایشگاهی از آثار هنرمندان روستای ناچیت با حضور جمعی از هنرمندان شهرستان بوکان از جمله عثمان رحمانزاده ساکن روستای ناچیت و سیدمحمدامین قریشی کاریکاتوریست برجسته‌ی کشور و استقبال بسیار خوب جوانان دختر و پسر ، در محل سالن مطالعه‌ی کوچک کتابخانه‌ی عمومی سواره‌ی آن روستا برگزار گردید.


در این مراسم سعید حسن‌زاده هنرمند نقاش جوان بوکانی و دانش‌آموخته‌ی دانشکده‌ی هنرهای زیبای تهران، با پخش فیلم کوتاهی در رابطه با «خاتوزین» هنرمند فقید و گمنام بوکانی، اشاره‌ی کوتاهی به زندگینامه‌ی این زن بااستعداد روستایی نمود.


خاتوزین اهل روستای بوگه‌بسی شهرستان بوکان ، زنی خانه‌دار بوده که بعد از فقدان شوهرش برای تأمین هزینه‌ی زندگی خود و فرزندان یتیمش به ساختن تنور و کوزه روی آورد تا اینکه کم کم بدون گذراندن هیچ آموزشی تنها بااستفاده از ذهنیت و علاقه‌ی ساده و بی‌آلایش خود، به ساختن پیکرکهای سفالین روی آورد.


خاتوزین تمام طول عمر خود نام داوینچی ، میکل آنژ و رودان را نشنیده بود، امّا بااحساس زیبای خود به خاک جان می‌بخشید. در 12 سال آخر زندگی خودش بود که سیمای یک هنرمند خلاق را به خود گرفت، به گونه‌ای که استاد «هادی ضیاء الدینی» مجسمه‌ساز نامدار کُرد در رابطه با «خاتوزین»  می‌گوید: « وی بامردم دوست و رفیق بود، مردم هم سخنان قلب او بودند که تارهای قلب او را می‌ریسیدند.»


در فیلمی که قبل از مرگ خاتوزین از زندگی او تهیه شده بود، «خاتوزین» آثارش را که آثار عجیب و غریبی هستند، بازتاب نام پرندگان و موجودات و پهلوانان افسانه‌های دوران کودکی می‌داند که از بزرگان شنیده است. خاتوزین 73 سال عمر کرد و این هنر خارق العاده‌ی خود را به فرزند و عروسش هم یاد داده است، به امید آنکه آنان با قدرشناسی ادامه‌دهنده‌ی هنر این شیرزن روستایی باشند.


آنچه در فیلم مشاهده شد و جای بسی تأسف بود که سودجویانی از شهرهای دور و نزدیک، بارها به روستای خاتوزین رفته و با سوء استفاده از سادگی و فقر این هنرمند بزرگ آثار منحصر بفرد او را با قیمتهای بسیار ناچیز و بی‌ارزش درحد 500 تومان و1000 تومان از دستان زحمتکش او درآورده‌اند و او در کمال سادگی می‌گفت آنان برای این آثارم  مرا تشویق کرده و به من جایزه‌ی 500 تومانی و1000 تومانی داده‌اند و من هم به رسم هدیه چند کار خود را به آنها داده‌ام و بدینوسیله اکثر آثار باارزش او را از او به یغما برده‌اند.
درحال حاضر تنها 2 اثر از خاتوزین قابل دسترسی است که یکی از آنها در اداره‌ی ارشاد اسلامی بوکان نگهداری می‌شود و دیگری نیز در اختیار سعید حسن‌زاده هنرمند بوکانی است که آرزو می‌کند با ساخت موزه‌ای در بوکان این دو اثر به آنجا منتقل شوند.


دربخش دیگری از مراسم نیز فیلم کوتاه خاطرات استاد عثمان رحمانزاده از زبان خودش برای حاضران در مراسم به نمایش درآمد.
استاد رحمانزاده هنرمند پیکرتراش ناچیتی با ساختن پیکرکهای چوبی و گاهی مجسمه‌های بتنی، سبک زندگی مردم کُرد بویژه در گذشته را به نمایش می‌گذارد. او قبل از ساختن تمامی این پیکرکها در ذهن خود سناریویی را برای آنها نوشته و مجسم کرده و بعد از ساختن آنها نیز آنها را به گونه‌ای درکنار هم قرار داده و کارگردانی کرده که انگار میانشان دیالوگ رد و بدل می شود.


«استاد رحمانزاد» تاکنون نمایشگاههای متعددی از آثار خود را در نقاط مختلف ایران ازجمله برج میلاد تهران برپا نموده است که با استقبال بیش از حد مردم و اظهار شگفتی آنان روبرو شده و تحسین همگان را برانگیخته است.


پایانبخش مراسم، تقدیر از بیش از 40 نفر از هنرمندان جوان روستای ناچیت بود که در رشته‌های مختلف هنری در حال آموزش هستند و آثار اکثر آنها در محل سالن در معرض دید عموم قرار داده شده بود. هدایایی نیز به‌ صورت نقدی و آثار هنری از طرف مؤسسه‌ی پیشگیری از اعتیاد عرفان و هنرمندان حاضر در مراسم به کتابخانه اهدا گردید.


گفتنی است در ابتدای این مراسم مسؤول کتابخانه عمومی سواره‌ی ناچیت، «سامان رحمانی» به بیان تاریخچه‌ای کوتاه از زمان تأسیس کتابخانه در سال 1384 تاکنون پرداخت و به گوشه‌هایی از فعالیت آن در طول بیش از 6 سال گذشته اشاره نمود و در آن از همکاری بسیار نزدیک و دائمی «مؤسسه‌ی پیشگیری از اعتیاد عرفان بوکان» سخن گفت و از حمایتهای مادی و معنوی مؤسسه در طول این مدت تقدیر به‌ عمل آورد.


برگزاری کلاسهای آموزش زبان انگلیسی، کامپیوتر، سفالگری، زبان کُردی برگزاری جلسات مشاوره، برگزاری مسابقات متعدد ورزشی، برگزاری نمایشگاه‌های مختلف و ... بخشی از فعالیت این کتابخانه‌ی کوچک امّا فعّال روستایی بود که به اطلاع حاضران در مراسم رسید.